اگر او را ببينم...

ساخت وبلاگ
چه غريبونه گذشتند جمعه هاي سوت و کورهنوز اما نرسيدي اي تجلي ظهوربا تو ام، با تو که گفتي، تکيه گاه عاشقاييميدونم يه دنيا نوري، ساده اي، بي انتهاييمث لالايي بارون، تو کوير بي صداييتو خود عشقي، ميدونم، ناجي فاصله هاييتو همون حس غريبي که هميشه با منيتو بهوونه ي هر عاشق واسه زنده بودنيتو اميد انتظاري تو دلاي نااميدمثل ديدن ستاره تو شباي ناپديدعمريه دلم گرفته گله دارم از جداييغايب هميشه حاضر تو کجايي، تو کجاييتو کجايي، تو کجايي اگر او را ببينم......
ما را در سایت اگر او را ببينم... دنبال می کنید

برچسب : تو کجایی کیوسک,تو کجایی سهراب,تو کجایی, نویسنده : dmirac87f بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 12:45

همه در جست‌وجوي کوي تواند، بي‌ آن‌که خوب تو را شناخته باشند همه در هواي روي بهارند؛ بي آن‌که از غصه زمستان، به تنگ آمده باشندهمه در غربت شب، خوابيده‌اند، بي آن‌که از صداي خروس سحري سراغ بگيرندپهناي شهر را وجب به وجب، گام به گام، کاويده‌اممي‌گويند تو گشايشي. فرج تويياين گشايش بايد شبيه يک گلستان باشد، پر از جوانه‌هاي صداقتجايي براي تبسم بي‌دغدغه من منتظرمقصه شوق، محال است به تقرير آيد کسي چه مي‌داند راز رسيدن، در دل يک مشتاق که مهجور مانده است چيست؟کسي چه مي‌داند جز دل روشن تو؟ما از رفتن، تمناي رسيدن داريم و کوي مهدي خدا، انگار نزديک است؛زير پلک يک ندبه، روي آواز يک سجاده و بر بلنداي شکفتن يک صبح آدينهاز رو به روي خانه کعبه، صدايمان زده‌اي که: من گنجينه خدايم؛ اوج آرزوهاي ديرينه، با سيرتي شبيه محمد(ص)با شوري به وسعت دلتنگي و با جشني از جنس خوش‌بختيعدالت، ميوه درخت ظهور است که با دست‌هاي نيرومند و آسماني تو غرس مي‌شودعدالت، يعني برآمدن و تابيدن ماه براي همه چشم‌ها؛ حتي نابينا‌ها و شب& اگر او را ببينم......
ما را در سایت اگر او را ببينم... دنبال می کنید

برچسب : عصر جمعه,عصر جمعه دلگیر,عصر جمعه شعر, نویسنده : dmirac87f بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 12:44

رفيق حادثه هايي به رنگ تقديرياسير ثانيه هايي شبيه زنجيريدر اين رسانه ي دنيا ميان برفک هانه مانده از تو صدايي، نه مانده تصويريرسيده سن حضورت به سن نوح اماشمار مردم کشتي نکرده تغييريهزار هفته ي بي تو گذشته از عمرمهزار سال پياپي دچار تأخيريشبيه کودک زاري شدم که در بازار ... تو دست گمشده ها را مگر نمي گيري؟ اگر او را ببينم......
ما را در سایت اگر او را ببينم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmirac87f بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 12:44

برآر دست دعا تا، دعا کنيم بيايدبيا به يوسف زهرا، دعا کنيم بيايد دعا اگر نکنم من، دعا اگر نکني توکشد غمش به درازا، دعا کنيم بيايد خودش نموده سفارش، دعا کنيد برايمفداي غربت مولا، دعا کنيم بيايداگر به راز و نيازي به هر قنوت نمازي بخوان دعاي فرج را، دعا کنيم بيايد بيا و حاجت خود را فداي حاجت او کن به هر نياز و تمنّا، دعا کنيم بيايد به آن اميد که آيد عنايتي بنمايد به چشم ما بنهد پا، دعا کنيم بيايد بيا به سينه صحرا ز هجر يار بناليم بريز اشک چو دريا، دعا کنيم بيايد براي روز ظهورش براي درک حضورش شويم جمله مهيّا، دعا کنيم بيايد بيا و خانه دل را ز غير يار تهي کن بپوش جامه تقوا، دعا کنيم بيايدبيا چو ابر بهاران کنيم ناله و زاريروان شويم به هر جا، دعا کنيم بيايدبريزد اشک شب و روز آن غريب زمانهدلش شکسته ز غم‌ها، دعا کنيم بيايدبه رنج‌هاي پيمبر(ص)، به اشک غربت حيدر(ع)به سوز سينه زهرا(س)، دعا کنيم بيايدبه آن سري که بريدند در مقابل خواهربه موي زينب کبرا(س)، دعا کنيم بيايد اگر او را ببينم......
ما را در سایت اگر او را ببينم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmirac87f بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 12:44